آنچه در این مقالات با عنوان موعود در مسیحت ارائه میگردد با استناد به کتاب مقدس انجیل بوده و تفاوت بسیاری با آنچه امروزه به عنوان مسیحیت صهیونیسم نامیده میشود دارد.
بسمالله الرحمن الرحیم
مسیحیان و بازگشت مسیح
اندیشه بازگشت عیسی (علیهالسلام) یکی از باورهای جامعه مسیحیت را تشکیل میدهد. این شوق و انتظار در بخشهای قدیمیتر عهد جدید مانند رساله اول و دوم پولس به تسالونیکیان به خوبی منعکس شده است، اما در رساله های بعدی مانند رساله های پولس به تیموتاؤس و تیطس، همچنین رساله پطرس، به بعد اجتماعی مسیحیت توجه گشته است .
این مسأله از آنجا ناشی میشد که مسیحیان با گذشت زمان بر این دیدگاه قائل شدند که بازگشت مسیح بر خلاف تصور آنها نزدیک نخواهد بود، هر چند اقلیتی از آنان بر این عقیده باقی ماندند که عیسی به زودی خواهد آمد و حکومت هزار ساله خود را تشکیل خواهد داد؛ حاکمیتی که در روز داوری پایان خواهد یافت. از همین رو از دیر باز گروههای کوچکی به نام هزاره گرا در مسیحیت پدید آمدند که تمام سعی و تلاش خود را صرف آمادگی برای ظهور دوباره عیسی در آخرالزمان میکنند.
البته وجود آیاتی در انجیل، این حالت انتظار را تشدید میکند و با اشاره به عدم تعیین وقت ظهور، آن را ناگهانی معرفی میکند. به عنوان مثال در انجیل متّا از زبان عیسی علیهالسلام این گونه نقل شده است که : «شما نمیتوانید زمان و موقع آمدن مرا بدانید؛ زیرا این فقط در ید قدرت خداست. هیچ بشری از آن لحظه «زمان ظهور» آگاهی ندارد، حتی فرشتگان. تنها خدا آگاه است.»(1) و یا آن که در انجیل لوقا این چنین آمده است: «مسیح میگوید: همیشه آماده باشید، زیرا که من زمانی میآیم که شما گمان نمیبرید.»(2)
بحث انتظار از مباحث کلیدی و مهم در مسیحیت مخصوصا در انجیل است؛ مثلا در بخشهایی از انجیل آمده است: «کمرهای خود را بسته و چراغهای خود را افروخته بدارید. باید مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را میکشند که چه وقت از عروسی مراجعت کند. تا هر وقت آید و در را بکوبد، بیدرنگ برای او باز کنند. خوشا به حال آن غلامان که آقای ایشان چون آید ایشان را بیدار یابد. پس شما نیز مستعد باشید، زیرا در ساعتی که شما گمان نمیبرید، پسر انسان میآید.»(3)
لازم به ذکر است، در این فراز از کتاب مقدس، به وضوح از لغت پسر انسان به عنوان منجی موعود، یاد شدهاست و این لقبی است که حضرت عیسی(ع) به موعود نهایی اطلاق میکند. باید گفت صاحبنظران بر این باورند که منظور از پسر انسان، حضرت عیسی نیست. زیرا مطابق با اعتقاد مسیحیان، عیسی پسر خدا میباشد. بنابراین پسر انسان با پسر خدا، دو فرد متفاوت میباشند.
در بخشهای دیگری از انجیل که به وضوح به ترسیم ویژگیهای «پسر انسان» پرداختهشدهاست این صفات و ویژگیها به صفات و ویژگیهای موعود در مذهب شیعه اثنی عشری بسیار نزدیک و در جاهایی کاملا منطبق میباشد.
همچنین باید گفت مسیحیت ضمن تأکید بر غیر منتظره بودن بازگشت عیسی و وقوع امر ظهور، هدف از این بازگشت را ایجاد حکومتی الهی در راستای حکومت الهی آسمانها ارزیابی میکند و علاوه بر این ظهور مسیح را یگانه راه حل برای ادامه حیات و زندگانی بر میشمرد و عیسی را منجی انسانها و پادشاه پادشاهان معرفی میکند. آنها معتقد هستند که مسیح، بر اساس سخنان دانیال نبی سیستم اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، تربیتی و مذهبی جهان را عوض خواهد کرد و جهانی بر مبنای راه و روش خدا بنا میکند.
مسیحیان همچنین برای ظهور حضرت عیسی بن مریم علاماتی قائل میباشند:
«عنقریب بعد از آن آزمایش سخت، روزگاران خورشید تیره و تار میگردد و ماه نور خود را از دست خواهد داد و ستارگان افول خواهند کرد و قدرتهای آسمانی نیز به لرزه در خواهند آمد و سپس آثار و علائم ظهور آن مرد آسمانی آشکار خواهد شد و سپس تمامی قبائل زمین نگران و غمگین میگردند و آنگاه عیسی از ابرهای آسمان با جلال و شکوه و قدرت فرو خواهد آمد.» (4)
در انجیل مرقس نیز ضمن تاکید بر مضامین گذشته، به جمعآوری یاران توسط مسیح اشاره شده است:
«سپس عیسی با شکوه و جلال و قدرت خواهد آمد و فرشتگان تحت امر خود را به اطراف و اکناف عالم روانه خواهد کرد و منتخبان خود را از چهار گوشه جهان از بالاترین نقطه آسمان تا پایینترین نقطه زمین جمع خواهد کرد.»(5)
ادامه دارد ...
پینوشت:
1. انجیل متی 36: 24
2. لوقا 40: 12
3. لوقا ، فصل 12 ، بندهای 35 و 36
4. انجیل متی 30 - 29: 24
5. مرقس 27 - 24: 13
صهیونیسم یک جنبش سیاسی و ملیگرای یهودی ست که در اواخر سده ۱۹ میلادی شکل گرفت. عمدهترین هدف جنبش صهیونیسم، تشکیل میهنی برای یهودیان بود. این جنبش بر منابع تاریخی و مذهبی تکیه دارد که یهودیان را به سرزمین اسرائیل ارتباط میدهد.[۱]این سرزمین که آن را امروزه اسراییل مینامند، میباشد که قوم یهود از حدود ۳۲۰۰ سال پیش تا سال ۲۰۰ میلادی (که امپراتوری روم آنها را پراکنده کرد) در آن سکونت داشتند.
صهیونیسم اعتقادات یهودیان سرتاسر جهان را تحت شعاع قرار میدهد و آنها را ترغیب به مهاجرت به ارض موعود میکند. به همین علت در ابتدا یهودیان با هر عقیدهای به این جنبش پیوستند. پس از مدتی که اختلافات عقیدتی در آنها بروز کرد صهیونیسم به شاخههای دیگری مانند «صهیونیسم مذهبی»*[۲]، «صهیونیسم سوسیال»*[۳]، و «صهیونیسم تجدیدنظر طلب»*[۴] تقسیم شد. با این حال تمام این شاخهها در عقیدهٴ پایه، یعنی بازگشت یهودیان به اسرائیل و تشکیل دولت یهودی مشترکند.[۲]
مخالفتهایی با صهیونیسم در موارد مختلفی چون مخالفتهای مذهبی، نحلهٔ فکری ملیگرای رقیب و اختلاف عقیدهٔ سیاسی که این ایدئولوژی غیر اخلاقی یا غیر عملی میشمارد، به وجود آمدهاست.[۳]
مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۷۵ قطعنامه ۳۳۷۹ را با ۷۵ رأی موافق، ۳۵ رأی مخالف و ۳۲ رأی ممتنع به تصویب رساند که در آن به صورت درست «صهیونیسم شکلی از نژادپرستی و تبعیض نژادی معرفی شده» بود.[۴] در سال ۱۹۹۱ همین مجمع در قطعنامه ۴۶/۸۶ با ۱۱۱ رأی موافق، ۳۲ رأی مخالف و ۱۳ رأی ممتنع اعلام کرد که قطعنامه ۳۳۷۹ را لغو میکند منبع:ویکی پدیا
Zionism is a political movement and the Jewish nationalist in the late 19 century AD. The most important aim of the movement was for the formation of patriotic Jews, Zionism,. This movement is based on historical sources and relies on religious Jews to the land of Israel the relationship. [1] the land that it is nowadays called Israel, the Jewish people of about ۳۲۰۰ years ago up to the year 200 ad (which scattered the Roman Empire) in its housing.
Zionism Jewish beliefs around the world under the RADIUS and encourage them to migrate to the promised ard. This causes the first Jews joined this movement to every belief. After a while that the ideological differences in the incidence of other branches, such as Zionism will to religious Zionism» * [2] social Zionism» * [3], and Zionism appeals seeking» * [4]. However all of these directories in the عقیدهٴ base, namely the return of the Jews to Israel and the Jewish State characteristics. [2] the opposition to Zionism with several cases because of religious opposition, the rival nationalist intellectual نحلهٔ and عقیدهٔ political dispute this unethical or impractical ideology counts to come. [3] United Nations General Assembly resolution ۳۳۷۹ in 1975, with 75 votes, 35 votes opposed and 32 abstaining from the vote passed on it for just Zionism a form of racism and racial discrimination was introduced. [4] in 1991 the same Assembly resolution 46/86, 111 votes with 32 abstaining from the vote and 13 voters announced that cancels the resolution ۳۳۷۹
Source:Wikipedia