حقیقت The Truth!

حقیقت The Truth!

گاهی اوقات حقیقت با دروغ به اندازه تار مو فاصله دارد. Some time Truth is very similar to the False!
حقیقت The Truth!

حقیقت The Truth!

گاهی اوقات حقیقت با دروغ به اندازه تار مو فاصله دارد. Some time Truth is very similar to the False!

why iranian burn obelisk چرا ایرانیان ابلیسک (نماد خدای بلع)را سوزاندند

چرا ایرانیان آبلیسک میسوزانند

چرا ایرانیان آبلیسک  را به آتش می کشند؟

در بهمن ماه 1389 حرکتی نو از جوانان ایرانی سر زد، که مایه تعجب و شگفتی جهانیان شد. کاری که هیچکس در هیچ جای دیگر این کره خاکی ، حتی جرات فکر کردن به آن را نداشت. در سالروز پیروزی انقلاب بزرگ اسلامی ایران ( 22 بهمن ) آبلیسک ، به عنوان نماد شیطان سوزانده شد; گویی ایرانیان همیشه در این روز شگفتی آفرین میشوند.

این حرکت بزرگ که طی سالهای اخیر مکررا تکرار شد، بازتابی بزرگ تر را به دنبال داشت و باعث شد تا بار دیگر ، جوانان ایران الگویی برای جهانیان شوند.

اما علت این حرکت چه بود و چرا زادگاه آن ایران شد؟

برای رسیدن به جواب این سوال باید به بررسی نماد آبلیسک در میان مسلمانان بپردازیم. زیرا کشور ایران یک کشور اسلامی است و مسیر حرکات مردمش را اسلام تعیین میکند

رمی جمرات

همه چیز مربوط به سالها پیش میشود ، زمانی که حضرت ابراهیم (ع) از سوی خدا مامور به ذبح فرزندش اسماعیل (ع) شد (به گفته تورات قربانی اسحاق بود). ابراهیم (ع) به خدا اعتماد کرد و به همراه فرزندش به سوی مذبح به راه افتاد. در راه ابلیس برای بازداشتن این حضرت از اجرای حکم الهی ، سه مرتبه و در سه مکان مختلف بر ایشان ظاهر شد. 
اما پیامبر که که کلامی جز کلام الله بر وی اثر نداشت ، هر مرتبه به وسیله هفت سنگ ( جمره) شیطان را "رمی" کرد و به خدا پناهنده شد. پس این از این فرزندش را به قربانگاه برد و هنگامی که از آزمون سر بلند بیرون آمد از خداوند مژده امام شدن دریافت کرد و خداوند به وی از طریق اسماعیل نسلی پاک عطا کرد تا به وسیله آنها احکامش را در زمین جاری کند.

این عمل که رمی جمرات نامیده می شود هر ساله و در آیین حج مسلمین به عنوان یکی از اصول حج اجرا میگردد

ستون جمرات ( آبلیسک )

جمرات به معنی محل تجمع سنگ ریزه ها است. علت نامیدن ستون ها به این اسم میتواند به این دلیل باشد که ستون های مورد ذکر بر زمینی احداث ده اند که محل تجمع سنگ های رمی است.

در این مراسم دقیقا در همان سه محلی که ابلیس بر حضرت ابراهیم (ع) ظاهر شد مسلمانان هفت سنگ به نشانه ی رمی و برای همراهی با پیامبر خدا پرتاب میکنند.

آنچه واضح است شباهت بسیار زیاد جمرات با آبلیسک است. ستون های جمرات 4 ضلعی و دارای سری به شکل هرم می باشند و به نام ستون های شیطان نیز خوانده میشود.

آنچه دارای اهمیت است قدمتی است که این نماد در تاریخ بشر دارد. گرچه نه به نام آبلیسک ، که با نام "بعل" شناخته و پرستیده میشد. در قرآن کریم آیه 125 سوره ی صافات آمده است : آیا بت بعل را فرا میخوانید و بهترین آفریدگار ها را رها میکنید؟ از اینجا مشخص می شود که آنها بت معروفی به نام بعل داشتند که در مقابل آن سجده میکردند.
حضرت الیاس (ع) آنها را از این عمل باز داشت و به سوی خدا فراخواند.

در کتاب تورات هم آمده است آنها از تمام دستورات خدا سرپیچی کردند و دو بت گوساله شکل از طلا ساختند ، بت بعل را پرستش کردند و در مقابل خورشید و ماه سجده کردند.

در مصر باستان هم آبلیسک نماد باروری بین ایسیس و اوسیریس بود که در نتیجه ی آن هروس ، خدای خورشید (به شکل شاهین) متولد شد.

از آنجا که صهیونیست ها ، شیطان پرستان و سایر گروه های این چنینی ، ریشه ی اعتقادات خود را در کابالا و طبع آن مصر میدانستند، قدمت این نماد و پشتوانه ای که در مصر داشت سبب شد تا آبلیسک را به صورت اصلی ترین نماد خود برگزینند.

اهمیت این ستون نحس تا جایی ای است که در قرون اخیر ، صد ها آبلیسک در نقاط مختلف جهان ساخته شده است. نمونه های مختلف آبلیسک ها را می توان در کشور هایی چون : آمریکا ، انگلیس ، روسیه ، ایتالیا ، سوئد ، فرانسه ، اسکاتلند ، ولز ، رومانی ، اروگوئه ، ایرلند ، پاکستان ، سنگاپور ، آرژانتین ، نیوزلند ، ونزوئلا ، اسرائیل ، برزیل ، پورتوریکو ، جمهوری دومینیکن ، بولیوی ، صربستان ، کانادا ، اندونزی ، کره شمالی ، ترکیه ، فیلیپین و اخیرا جمهوری آذربایجان مشاهده نمود .

حفاظت از ستون شیطان

اما بت بعل که مورد تقدس بود ، هر ساله در مراسم حج مورد هجوم سنگ نفرت مسلمانان قرار میگرفت. پس به دستور نظام سلطه ، یک معمار صهیونیست به نام نورمن فاستر که حدود 200 آبلیسک در سراسر دنیا ساخته با همکاری رژیم آل سعود ( وهابی ها ) دیواری پیرامون ستون های شیطان ساختند تا آنها را از برخورد سنگ های مسلمانان حفظ کنند و عملا مراسم توحیدی حج از این حرکت ابلیس ستیزانه و در دنیای امروز صهیونیسم ستیزانه ، تهی گشت.

این عمل اعلام جنگی بود از سوی حامیان و پیروان شیطان (صهیونیست ها) به مسلمانان ، دین اسلام و خداوند. پس لازم بود گروهی در برابر این اقدام واکنش نشان داده و در مقابل حزب شیطان قد علم کنند و ابلیس و پیروانش را به اسارت دوباره و ذلت بکشانند. تنها کشوری که قدرت ، جرات و هدفی عظیم را برای این کار داشت ، جمهوری اسلامی ایران بود. بدین ترتیب جمعی از جوانان ایرانی با ساخت آبلیسک و آتش زدن آن به جهانیان نشان دادند قدرتی به جز خدای یگانه وجود ندارد حزب خدا همیشه پیروز است.

اما چرا ایرانی ها پرچم دار این حرکت اند؟

جمهوری اسلامی ایران از مخالفان اصلی دولت هایی است که به نام حقوق بشر و صلح بین الملل و ایجاد آرامش، جنایات عظیمی را در سراسر جهان به خصوص در بین مسلمانان فلسطین ، عراق و افغانستان انجام می دهند و برای رسیدن به منافع شخصی خود زنان و کودکان بی گناه را قتل عام میکنند. این دولت ها که در راس آنها اسرائیل و آمریکا قرار دارند ، از پیروان شیطان اند و سعی در گسترش عقاید او در جهان دارند. دلیل اصلی مخالفت ایران با این دولت ها همین امر است.

این دولت ها با استفاده عدم آگاهی و جهل مردم و به سبب برتری رسانه ای و در اختیار داشتن غول های بزرگ خبری دنیا، جهان را به جولانگاهی برای خود تبدیل کرده اند و هر کشوری که بخواهد جلویشان استادگی کند با موج تحریم ها و انواع جنگ از پا در می آورند. پس ببینید ایران چقدر بزرگ است که این دولت ها تمام قد در مقابلش ایستاده اند و شدید ترین تحریم ها را علیه ما اعمال کرده اند.

در سالهای گذشته این حرکت در تهران و دیگر شهر های ایران انجام شد که در جهان غرب با بازخورد های بسیار جالبی روبرو شده و مسلمان ها و افراد آزاده در اروپا و آمریکا به گفته خودشان ، چشم امید به دست ما ایرانی ها دارند و ما را نماد مبارزه با صهیونیسم جهانی می دانند. امید است از این به بعد این حرکات خیلی وسیع تر و پر شور تر انجام شود تا دامنه ی ان به کشور های دیگر نیز برسد. www.masaf.ir & www.khameni.ir  if you whant to send you this topick just say what you whant in (نظرات)thank you

but if you whant to see the video and more things come in our site(http://masafonline.com/why-iranians-burn-obelisks-obelisks-in-fire-tehraniran/)

بازگشت مسیح!

 آنچه در این مقالات با عنوان موعود در مسیحت ارائه می‎گردد با استناد به کتاب مقدس انجیل بوده و تفاوت بسیاری با آنچه امروزه به عنوان مسیحیت صهیونیسم نامیده می‎شود دارد.

بسم‌الله الرحمن الرحیم

مسیحیان و بازگشت مسیح

اندیشه بازگشت عیسی (علیه‏السلام) یکی از باورهای جامعه مسیحیت را تشکیل می‏دهد. این شوق و انتظار در بخش‏های قدیمی‏تر عهد جدید مانند رساله اول و دوم پولس به تسالونیکیان به خوبی منعکس شده است، اما در رساله ‏های بعدی مانند رساله ‏های پولس به تیموتاؤس و تیطس، همچنین رساله پطرس، به بعد اجتماعی مسیحیت توجه گشته است .

این مسأله از آن‏جا ناشی می‏شد که مسیحیان با گذشت زمان بر این دیدگاه قائل شدند که بازگشت مسیح بر خلاف تصور آن‏ها نزدیک نخواهد بود، هر چند اقلیتی از آنان بر این عقیده باقی ماندند که عیسی به زودی خواهد آمد و حکومت هزار ساله خود را تشکیل خواهد داد؛ حاکمیتی که در روز داوری پایان خواهد یافت. از همین رو از دیر باز گروه‏های کوچکی به نام هزاره گرا در مسیحیت پدید آمدند که تمام سعی و تلاش خود را صرف آمادگی برای ظهور دوباره عیسی در آخرالزمان می‏کنند.

البته وجود آیاتی در انجیل، این حالت انتظار را تشدید می‏کند و با اشاره به عدم تعیین وقت ظهور، آن را ناگهانی معرفی می‏کند. به عنوان مثال در انجیل متّا از زبان عیسی علیه‏السلام این گونه نقل شده است که : «شما نمی‏توانید زمان و موقع آمدن مرا بدانید؛ زیرا این فقط در ید قدرت خداست. هیچ بشری از آن لحظه «زمان ظهور» آگاهی ندارد، حتی فرشتگان. تنها خدا آگاه است.»(1) و یا آن که در انجیل لوقا این چنین آمده است: «مسیح می‏گوید: همیشه آماده باشید، زیرا که من زمانی می‏آیم که شما گمان نمی‏برید.»(2)

 بحث انتظار از مباحث کلیدی و مهم در مسیحیت مخصوصا در انجیل است؛ مثلا در بخش‎هایی از انجیل آمده است: «کمرهای خود را بسته و چراغ‏های خود را افروخته بدارید. باید مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را می‏کشند که چه وقت از عروسی مراجعت کند. تا هر وقت آید و در را بکوبد، بی‏درنگ برای او باز کنند. خوشا به حال آن غلامان که آقای ایشان چون آید ایشان را بیدار یابد. پس شما نیز مستعد باشید، زیرا در ساعتی که شما گمان نمی‏برید، پسر انسان می‏آید.»(3)

لازم به ذکر است، در این فراز از کتاب مقدس، به وضوح از لغت پسر انسان به عنوان منجی موعود، یاد شده‎است و این لقبی است که حضرت عیسی(ع) به موعود نهایی اطلاق می‎کند. باید گفت صاحب‎نظران بر این باورند که منظور از پسر انسان، حضرت عیسی نیست. زیرا مطابق با اعتقاد مسیحیان، عیسی پسر خدا می‎باشد. بنابراین پسر انسان با پسر خدا، دو فرد متفاوت می‎باشند.

در بخش‎های دیگری از انجیل که به وضوح به ترسیم ویژگی‎های «پسر انسان» پرداخته‎شده‎است این صفات و ویژگی‎ها به صفات و ویژگی‎های موعود در مذهب شیعه اثنی عشری بسیار نزدیک و در جاهایی کاملا منطبق می‎باشد.

همچنین باید گفت مسیحیت ضمن تأکید بر غیر منتظره بودن بازگشت عیسی و وقوع امر ظهور، هدف از این بازگشت را ایجاد حکومتی الهی در راستای حکومت الهی آسمان‏ها ارزیابی می‏کند و علاوه بر این ظهور مسیح را یگانه راه حل برای ادامه حیات و زندگانی بر می‏شمرد و عیسی را منجی انسان‏ها و پادشاه پادشاهان معرفی می‏کند. آنها معتقد هستند که مسیح، بر اساس سخنان دانیال نبی سیستم اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، تربیتی و مذهبی جهان را عوض خواهد کرد و جهانی بر مبنای راه و روش خدا بنا می‏کند.

مسیحیان همچنین برای ظهور حضرت عیسی بن مریم علاماتی قائل می‏باشند:

«عنقریب بعد از آن آزمایش سخت، روزگاران خورشید تیره و تار می‏گردد و ماه نور خود را از دست خواهد داد و ستارگان افول خواهند کرد و قدرت‏های آسمانی نیز به لرزه در خواهند آمد و سپس آثار و علائم ظهور آن مرد آسمانی آشکار خواهد شد و سپس تمامی قبائل زمین نگران و غمگین می‏گردند و آنگاه عیسی از ابرهای آسمان با جلال و شکوه و قدرت فرو خواهد آمد.» (4)

در انجیل مرقس نیز ضمن تاکید بر مضامین گذشته، به جمع‏آوری یاران توسط مسیح اشاره شده است:

 «سپس عیسی با شکوه و جلال و قدرت خواهد آمد و فرشتگان تحت امر خود را به اطراف و اکناف عالم روانه خواهد کرد و منتخبان خود را از چهار گوشه جهان از بالاترین نقطه آسمان تا پایین‏ترین نقطه زمین جمع خواهد کرد.»(5)

ادامه دارد ...

پینوشت:
1.    انجیل متی 36: 24
2.    لوقا 40: 12
3.    لوقا ، فصل 12 ، بندهای 35 و 36
4.    انجیل متی 30 - 29: 24
5.    مرقس 27 - 24: 13

صهیونیسم چیست؟ what is the Zionism؟

صهیونیسم یک جنبش سیاسی و ملی‌گرای یهودی ست که در اواخر سده ۱۹ میلادی شکل گرفت. عمده‌ترین هدف جنبش صهیونیسم، تشکیل میهنی برای یهودیان بود. این جنبش بر منابع تاریخی و مذهبی تکیه دارد که یهودیان را به سرزمین اسرائیل ارتباط می‌دهد.[۱]این سرزمین که آن را امروزه اسراییل می‌نامند، می‌باشد که قوم یهود از حدود ۳۲۰۰ سال پیش تا سال ۲۰۰ میلادی (که امپراتوری روم آن‌ها را پراکنده کرد) در آن سکونت داشتند.

صهیونیسم اعتقادات یهودیان سرتاسر جهان را تحت شعاع قرار می‌دهد و آنها را ترغیب به مهاجرت به ارض موعود می‌کند. به همین علت در ابتدا یهودیان با هر عقیده‌ای به این جنبش پیوستند. پس از مدتی که اختلافات عقیدتی در آن‌ها بروز کرد صهیونیسم به شاخه‌های دیگری مانند «صهیونیسم مذهبی»*[۲]، «صهیونیسم سوسیال»*[۳]، و «صهیونیسم تجدیدنظر طلب»*[۴] تقسیم شد. با این حال تمام این شاخه‌ها در عقیدهٴ پایه، یعنی بازگشت یهودیان به اسرائیل و تشکیل دولت یهودی مشترکند.[۲]

مخالفت‌هایی با صهیونیسم در موارد مختلفی چون مخالفت‌های مذهبی، نحلهٔ فکری ملی‌گرای رقیب و اختلاف عقیدهٔ سیاسی که این ایدئولوژی غیر اخلاقی یا غیر عملی می‌شمارد، به وجود آمده‌است.[۳]

مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۷۵ قطعنامه ۳۳۷۹ را با ۷۵ رأی موافق، ۳۵ رأی مخالف و ۳۲ رأی ممتنع به تصویب رساند که در آن به صورت درست «صهیونیسم شکلی از نژادپرستی و تبعیض نژادی معرفی شده» بود.[۴] در سال ۱۹۹۱ همین مجمع در قطعنامه ۴۶/۸۶ با ۱۱۱ رأی موافق، ۳۲ رأی مخالف و ۱۳ رأی ممتنع اعلام کرد که قطعنامه ۳۳۷۹ را لغو می‌کند منبع:ویکی پدیا 


Zionism is a political movement and the Jewish nationalist in the late 19 century AD. The most important aim of the movement was for the formation of patriotic Jews, Zionism,. This movement is based on historical sources and relies on religious Jews to the land of Israel the relationship. [1] the land that it is nowadays called Israel, the Jewish people of about ۳۲۰۰ years ago up to the year 200 ad (which scattered the Roman Empire) in its housing.


Zionism Jewish beliefs around the world under the RADIUS and encourage them to migrate to the promised ard. This causes the first Jews joined this movement to every belief. After a while that the ideological differences in the incidence of other branches, such as Zionism will to religious Zionism» * [2] social Zionism» * [3], and Zionism appeals seeking» * [4]. However all of these directories in the عقیدهٴ base, namely the return of the Jews to Israel and the Jewish State characteristics. [2] the opposition to Zionism with several cases because of religious opposition, the rival nationalist intellectual نحلهٔ and عقیدهٔ political dispute this unethical or impractical ideology counts to come. [3] United Nations General Assembly resolution ۳۳۷۹ in 1975, with 75 votes, 35 votes opposed and 32 abstaining from the vote passed on it for just Zionism a form of racism and racial discrimination was introduced. [4] in 1991 the same Assembly resolution 46/86, 111 votes with 32 abstaining from the vote and 13 voters announced that cancels the resolution ۳۳۷۹

Source:Wikipedia